نقش بته جقه  از سرو ایرانی که از نمادهای زرتشتی بوده سرچشمه گرفته است .سرو نشانه آزادگی ایرانیان است و از سر فروتنی سر خود را خم نموده است.از نمونه‌های یافته شده که شاید اولین بته مشاهده شده در تاریخ هنر ایران است، نمونه‌ای که یافته شده در پیکر کنده‌های آشوری ایلامی متعلق به سه هزار سال قبل از میلاد است و گلدانی دیده می‌شود که دو عدد برگ بته مانند از آن آویزان است.در آمریکا این نقش را «Persian pickles  » به معنی «خیار شور ایرانی» می‌نامند

بته از گذشته های دور تا کنون زینت بخش اکثر پارجه های سنتی از جمله ترمه و زری و هنرهای دیگر مانند قالی بافی ، گلیم بافی ، کاشی کاری ، سفالگری ، قلم زنی روی فلز و... بوده است.و با نام های بته جقه ، ترمه ای ، بادامی ، قلمکاری ، قهر و آَشتی ، مادر و بچه و... شناخته می شود . بته جقه اغلب به دو روش هندسی (با خط های زاویه دار ) و گردان ( با خطوط منحنی ) ترسیم می شود. این نقش در اندازه ها و شکل ها و رنگ های مختلف در طول تاریخ یکی از نقوش زینتی مهم آثار هنری کشورمان بوده است .

اساس شکل گیری نقش بته گردش پاره خطی است که نقطه آغاز آن کمی خمیده (سر کج) است و پس از یک گردش منحنی در همان نقطه شروع به هم پیوسته وگردش ان متوقف می‌شود. در این گردش شکلی به دست می‌آید از یک سر باریک و در نقطه میانی شکم دار است.

تشبیهات دیگری نیز بر شکل آن قائل اند، چنان که آن را به شکل میوه ی درخت کاج، بادام، میوه صنوبر، یا خمیدگی درخت سرو در مقابل نسیم ملایم و قطره تشبیه نموده اند . علامه دهخدا بته جقه را ساخته شده از پر پرندگان می‌داند که بر بالای کلاه پادشاهان ایران نصب می‌شده است.

برای آشنایی بیشتر با این طرح هنری اصیل ایرانی کتاب« بته جقه چیست »نوشته ی خانم طاهره عطروش پیشنهاد می شود .

امیرمومنان علی(ع)در میدان سیاست و حکمرانی هیچ گاه اصول و ضوابط آزادی های اجتماعی را زیر پا نگذاشت و حقوق اجتماعی آحاد جامعه و مخالفان و حتی معاندان را نادیده نگرفت واصول آزادی را در پشت کلمات آرمانی ظاهر فریب بیان نمی کرد . بلکه در روزگار خلافت خود اصول آزادی سیاسی را بیان نمود و اصول آزادی اندیشه و بیان را برای مخالفان خود به ویژه خوارج نشان داد و با بزرگواری و سماحت به نزد آنان در حروراء رفت و با آنان گفتگو کرد و اجازه ی سخن داد و باآنان مدارا کرد تا بسیاری از آنها را به راه هدایت بازآورد . آن حضرت پیش از پیکار با معاندان خود در جنگ های جمل ، صفین و نهروان به وسیله ی ارسال سفیر و نامه و مذاکره و گفتگو با آنان اتمام حجت کرد تا بلکه آنها دست از مخالفت و خون ریزی بردارند به طوری که در پیکار با پیمان شکنان پس از ارسال چند سفیر و نامه هایی به نزد آنان خود آن حضرت نیز به نزد زبیر رفت و با او اتمام حجت کرد .

یکی از پرآوازه ترین و مهیج ترین انواع آزادی در طول تاریخ بشر آزادی اجتماعی در دیدگاه وسیره ی عملی علی(ع) است .آن گونه که فرمود: برده ی دیگری نباش که خداوند تو را آزاده آفریده است .

آن حضرت در دوران خلافت خود به نومسلمانان ایرانی توجه بیشتری نسبت به سایر خلفا داشت و به همین سبب در نمازجمعه مورد اعتراض اشراف قبایل قرار گرفت.آن حضرت نژادپرستی را نفی کرد و برای پیروان دیگر ادیان حق کرامت و آزادی قایل شد چنان که به فرمانداران خود توصیه می کرد بر اهل کتاب ستم نکنند و هنگامی که یاران معاویه در شهر انبار از زنی اهل کتاب خلخال وگوشواره در آورده بودند به کوفی ها گفت : اگر مسلمانی از غصه ی این ماجرا جان از قالب تهی کند مورد سرزنش من نخواهد بود .

ویژگی ممتاز آزادی در دیدگاه علی (ع)آزادی همراه با مهرورزی و محبت برای آحاد ملت بود به طوری که به مالک اشتر سفارش کرد: با مردم دوست و مهربان باش مبادا همچون حیوان درنده باشی که خوردن آنان را غنیمت بدانی زیرا مردم دودسته اند : دسته ای برادر دینی تو و دسته ی دیگر در آفرینش همانند تو . بدین سان علی(ع) کارگزاران خود را نیز چنان تربیت می کرد که در نهاد آنان رحمت ،مهربانی و مدارا بروید و صفات ناپسند جاه طلبی و غرور ،خشونت و ستمگری خشکیده شود .

«گزیده ای از کتاب تاریخ اسلام نوشته ی دکتر اصغر منتظر القائم »

همین حوالی بمان ...دل من سالهاست فقط عطر تو را نفس می کشد...

بگذار دستانت دریچه مهر باشد...

نگاه آدمها:

تا حالا به نگاه اطرافیانت عمیق نگاه کردی؟!

اگه با یه نگاه دیگه به نگاهاشون نگاه کنی می فهمی که نگاها هم دسته بندی دارن :

نگاه بعضیها مثل دلشون گرم و صمیمیه ،اما خود این بعضیها دو دسته میشن : دسته ای که با غم های تو غم میخورن ،همونایی که تا نگاهت به نگاهشون می خوره دوست داری سرتو بذاری رو شونه شون و بغض گلوت رو با گرمای وجودشون ذوب کنی تا از گوشه ی چشمات سرازیر بشه ...

دسته ی دوم اونایی هستن که دلشون شاد باشه یا غمگین ظاهرشون شاده و میخوان با نگاه گرمشون اشک جمع شده توی چشماتو تبخیر کنن تا همه ی دلتنگی هات از یادت بره ...

اما بعضیهای دیگه وقتی نگاه سردشون رو میندازن توی چشمات ،آهت که می خوره به سطح سرد نگاهشون، میعان میشه توی چشمات و میشه همون اشکی که توی خلوتت از دست دل نامهربونشون گونه هاتو خیس می کنه... 

نمی دونم توجه کردین یا نه ؟یه عده ی دیگه ای هم هستن که نگاهشون خیلی گرمه اما از گرمی دلشون سرچشمه نمی گیره ، حواست باشه خیلی نباید برای تبخیر اشک چشمات رو نگاه اینا حساب کنی چون ممکنه درست همون موقع که انتظارش رو نداری سردی دلشون بر گرمی کاذب نگاهشون غلبه کنی و همون نگاه اونقد سرد بشه که آهت به جای اشک ،بشه شبنم یخ زده ای که پشت شیشه ی شکسته ی دلت برای همیشه بمونه...