اوشنر دانا کیست؟ بنابر روایات و نوشته های پارسی میانه،کاوس شاه کیانی وزیری دانا به نام اوشنر (avshnar)داشت. این مرد همه خردمندی بود وبا آموزش های بخردانه خود ایرانیان را پرورش داد .
پرسید شاگرد از اوشنر دانا که یک تا هزار هر ماریک(=شمار) این را به سخنی به فرهنگ بگوی:
اوشنر گفت: نخست هنر (برای)مردمان، خرد نیک (است).
(آن) یک کار(که در)کردن (آن) پشیمانی نبود کرفه (=به معنی ثواب و در مقابل گناه) است.
(آن) یک کار که کردن (آن) مایه ورترین چیز است ،تخشایی(=کوشش).
(آن) یک کار(که برای)مردم فرخ ترین چیز است: دانش و دهش.
آن یک که با هرچیز آمیخته شده است فرساوندی(=نیستی و زوال).
آن یک که از هر تیزی تیز تر کامه خشم است.
یک چیز که از هرتاریکی تاریک تر ،دوش آگاهی(=نادانی)است.
آن یک بندی که از هر بند سخت تر،ورن(=شهوت).
یک راه که به بهشت شود ،گروش راست(=ایمان درست) و کنش (=عمل) نیک است.
دو پیرایه برای مردمان نیک (است) ،دهش و دانش.
دوکس خویشتن رفت نکنند(=خود را سبک نکنند)، یک که (به)درشت آوازی سخن به کسان نگوید و دودیگر (=دوم) که از بدان چیز نخواهد.
از این دو چیز بیشتر سزد اندیشیدن(=ترس و پرهیز) یکی از گناه و دودیگر از بدان.
دو چیز را از خویشتن دور نباید داشتن ، یکی خیم(=خوی) نیک و دودیگر خرد.
چهار چیز مردمان (را) گرامی تر است، گرفتن و دادن، برزش (=احترام) بزرگان و پناه دادن و پیوند با نیکان .
این شش چیز به دوش آگاهان بود ، نه به دانایان، یکی (آن) که بدون سبب خشم گیرد، دودیگر دوست و دشمن نشناسد ، سدیگر که سخن بی سود گوید،چهارم که راز نشاید داشتن ، پنجم که بی گاه بسیار خندد، ششم که به هرکس گستاخ بود.
برگرفته از کتاب اندرز اوشنر دانا ترجمه ابراهیم میرزای ناظر